واقعیت مطلب این است که رؤیای روحانی برای حل پرونده هستهای و لغو تحریمها از طریق مذاکره با کدخدا تعبیر نشده است و امتیازات فراوانی که دولت در طبق اخلاص گذاشت و تقدیم آمریکا و غرب کرد، نتوانست اشتهای سیریناپذیر آنها را از بین ببرد و آنها را علیرغم این همه امتیازی که از طریق خوشخیالی و سادهاندیشی روحانی و ظریف و تیمش بهدست آوردند، مجاب به لغو تحریمها و اتمام زیادهخواهیها کند و آنها نهتنها تحریمها را لغو نکردند بلکه امتیازات بیشتری طلب کردند؛ آنهم نه امتیازات هستهای که امتیازات نظامی!
این یعنی شکست مذاکرات و شکست پروژه هستهای روحانی و عدم تحقق مهمترین وعده انتخاباتی وی. روحانی شکست مذاکرات را شکست خود و پایان حیات سیاسی خود میداند و حاضر نیست آنرا بپذیرد و رفتار و گفتار این روزهای دولتیها و تیم مذاکرهکننده گویای این است که دولت حاضر است هر امتیازی را به طرف مقابل بدهد که صرفاً یک توافقی به امضا برسد و شاید حاضر باشد در داخل زیر میز همه چیز بزند، اما توافق کند. حالا این توافق همه خواستههای غربیها را برآورده کند و اصلیترین خواستههای ما را ناکام بگذارد، مهم نیست؛ مهم صرف توافق است! یا مرگ یا توافق!