ارزیابی استراتژیک برجام و قطعنامه۲۲۳۱ توسط دکتر حسن عباسی
دکتر حسن عباسی در یادداشتی در خصوص مذاکرات هسته ای و توافق وین معتقد است که آمریکا پروژه های با عنوان SSR را برای درهم شکستن مقاومت جامعه در ایران طراحی نموده اند که دولت یازدهم با در پیش گرفتن فرمول برد-برد مسیر را برای عملیاتی نمودن این پروژه باز نموده اند و پس از تصویب قطعنامه ۲۲۳۱، که محصول توافق وین و نشستو برخاست منتجشده به «برجام» میباشد، اکنون پروژهی SSR بهطور اتوماتیک عملیاتی شده است؛ زیرا تعامل گسترده غرب با اقتصاد ایران، دروازه SSR را به روی ایران گشوده، و از سوی دیگر مهار توان هستهای ایران در دست غرب، اهرم فشار و زمینهی بهانهجویی را برای او محفوظ داشته است.
متن کامل این یادداشت را در ادامه مطلب از نظر می گذرانید:
مقدمه
تبیین «برجام» و «قطعنامهی ۲۲۳۱» از منظر حقوقی ـ سیاسی، از دیدگاه دیپلماتیک، از زاویه فنی ـ هستهای، و از بُعد اقتصادی ـ تجاری، بررسی شده و در سطح محافل علمی و رسانهای، به نقد و نظر گذاشته شده، اما بُعد ارزیابی استراتژیکی آن صورت نگرفته است. تبیین برجام و قطعنامهی ۲۲۳۱ از منظر استراتژیکی، در یک کلاننگری و نگرش سیستمی، سه وجه و ضلع کلی دارد:
۱) ضلع توان هستهای ایران و آنچه در مذاکرات به تصویب رسیده است.
۲) ضلع توان اقتصادی ایران و آنچه در مذاکرات در حوزه تحریم به تصویب رسیده است.
۳) ضلع توان دفاعیـ امنیتی ایران و آنچه در مذاکرات و در قطعنامهی ۲۲۳۱ به عنوان تعهد و تحدید توان دفاعیـ تسلیحاتی ایران رقم خورده است.
چهارچوب نظری برای تحلیل برجام و قطعنامهی ۲۲۳۱، پروژه رسمی SSR ایالات متحده درباره جمهوری اسلامی ایران است. آنچه مدام از سوی اوباما و جان کری و دیگر مسئولان آمریکا نسبت به موضع منتقدان آمریکاییـ صهیونیستی توافق وین (برجام) مطرح میشود این است که توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱، امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین میکند و موجب تغییر رفتار جمهوری اسلامی در منطقه خواهد شد، کنایه از تحقق پروژه SSR در قالب مفاد قطعنامهی ۲۲۳۱ است. «قطعنامهی ۲۲۳۱» اعم از «برجام» است و عصاره هفت قطعنامه قبلی علیه برنامه هستهای ایران محسوب میشود؛ عملاً آنچه در قطعنامههای پیشین زائد بود و ناکارآمد، در این قطعنامه حذف و ابعاد اثربخش آن، همچنان حفظ شده است.
مبتنی بر چهارچوب نظری پروژه SSR علیه ایران، ارزیابی استراتژیکی برجام و قطعنامهی ۲۲۳۱ حاکی از واگذاری «یقهی جمهوری اسلامی» به دشمن در محورهای متعددی است، و حکایت از پیدایش رخنهها و منفذهای امنیتی متعددی در ساختار قدرت و امنیت جمهوری اسلامی دارد، بهگونهای که «شمشیر داموکلس» شورای امنیت، بالای سر جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
چهارچوب نظری استراتژی دشمن: پروژهی SSR آمریکا علیه ایران
ایالاتمتحده در دو دهه اخیر، در ذیل مقررات بینالملل و با پشتوانه سازمان ملل، در کنار طرح پروژهی DDR گروههای مقاومت اسلامی در منطقه، پروژهی SSR ایران و سوریه و عراق را در دستور کار قرار داد، اما تاکنون امکان عملیاتی نمودن تعاملی آن را نیافته بود. اکنون مبتنی بر برجام و سپس بر مبنای قطعنامهی ۲۲۳۱ امکان عملی نمودن پروژهی SSR را یافتهاند، و رخنه و منفذی برای تحقق آن پیدا کردهاند.
طرح SSR به معنی «رفرم اجزاء و قطعات قطاع امنیت» کشورِ هدف است.
پروژه SSR "Security Sector Reform" طرحی برای در هم شکستن مقاومت یک جامعه محسوب میشود. هیچ کشوری منابع پنجگانه قدرت ارگانیکی(فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دفاعی- نظامی) همسطح و همترازی ندارد؛ از اینرو در یک حوزه قدرتمندتر و در حوزهای دیگر ضعیفتر است.
سازوکار پروژه SSR به این گونه است که منابع پنجگانه قدرت کشورِ هدف، ارزیابی شده، سپس مشخص میشود که هر کدام از این منابع قدرت در چه سطحی هستند و بلندترین و پایینترین سطح قدرت در کدام حوزه است؛ آنگاه با سازوکارهای خاص خود، قویترین منبع قدرت را آنقدر تحت فشار قرار میدهند و فرسوده میکنند تا به سطح چهارم برسد، سپس در مرحله بعد این دو سطح را با هم تحت فشار قرار میدهند تا به سطح سوم برسد و به همین ترتیب این روند تا آنجا طی میشود که همه سطوح قدرت به پایینترین سطح برسند.