نامه استاد دانشگاه علامه طباطبایی:چگونه باسوادها حرف بزنند؟
نامه استاد دانشگاه علامه طباطبایی:چگونه باسوادها حرف بزنند؟
نامه یثربی به روحانی: چگونه باسوادها حرف بزنند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگیخبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی، رئیس جمهور چندی پیش در اجلاس رؤسای دانشگاهها و پارکهای فناوری در دانشگاه شهید بهشتی ضمن انتقاد از منتقدین توافقنامه ژنو گفت: «میخواهم یک نقد هم نسبت به دانشگاه بکنم؛ البته شما باید نقد کنید. اما من میخواهم بگویم چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا یک عده بیسواد که از بخشهایی خاص پول میگیرند باید حرف بزنند اما بزرگان، دانشگاهیان و اساتید ما سکوت میکنند؟ چرا وقتی یک اتفاق بینالمللی رخ میدهد، اساتید نامه خصوصی به رئیسجمهور مینویسند؟ چرا فریاد نمیزنید؟ چرا وارد میدان نمیشوید؟ ما روحیه سقراطوار میخواهیم. کسانی که در مذاکرات ژنو، مذاکره کردند نیز از دانشگاهها هستند و از اساتید دانشگاههای ما به حساب میآیند... ».
سیدیحیی یثربی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، اخیرا طی نامهای سرگشاده به رئیس جمهور نامهای را با عنوان «چگونه باسوادها حرف بزنند؟» نکاتی را درباره اظهارات ایشان متذکر شده است. متن کامل این نامه بدین شرح است:
آقای رییسجمهور گله کردهاند که چرا افراد کمسواد، اظهارنظر میکنند اما افراد باسواد به میدان نمیآیند و حرف نمیزنند. من میخواهم مثل همیشه به دور از موضعگیریهای جناحی و با یک نگاه فلسفی، اندکی در این باره بحث کنم.
آقای رییس جمهور! بدانید یا ندانید، در دنیای امروز این نهادها و شرایط اند که سخن میگویند. نه باسوادها یا کمسوادها! اگر در جامعه، نهادهای لازم، برای نظارت و نقد و اظهارنظر وجود داشته باشند، هر سخنی که گفته شود، از روی تخصص خواهد بود. اگرچه آن سخن را افراد کمسواد به زبان آورند. اما اگر این نهادها را د ر جامعه، جدّی نگیریم، درآن صورت، هر سخنی که گفتهشود سخن کمسوادها خواهد بود. اگرچه از زبان کسانی باشد که مدرک تحصیلی بالا دارند و یا فارغالتحصیل دانشگاههای نامدار جهان باشند.
من به نوبهی خود، در دوران ریاست جنابعالی، کم سخن گفتهام تا خدایی نکرده، ناخواسته به روابط غیرمنطقی، دامن نزنم! در اینجا نیز وارد اصل قضیه نمیشوم که شما درست عمل میکنید یا نادرست؟ قوی عمل میکنید یا ضعیف! اما میخواهم خود شما با قضایا، پوپولیستی برخورد نکنید.
آقای رییسجمهور! حرف و حدیثها از دو حال بیرون نیستند. یا براساس حساب و کتاب علمیاند و سود جامعه را هدف گرفتهاند و یا براساس درگیریهای جناحیاند که سود اشخاص را در نظر میگیرند. اگر سخنها از نوع اول باشند، ناچارند که بر زبان باسوادها و متخصصان جاری شوند اما اگر از نوع دوم باشند، الزاما سخن متخصصان نخواهند بود بلکه ستون فقرات سخنها، درگیریهای جناحی خواهد بود.
اما اگر بخواهیم باسوادها و متخصصان حرف بزنند، با دستور و خواهش به نتیجه نمیرسیم.بلکه باید چنانکه گفتم، نهادهای لازم را در جامعه، ساخته و آماده کرده باشیم. از روی تخصص سخن گفتن و نقد عالمانه کردن، نیازمند آن است که جامعه، شرایط زیر را در حداقلش داشته باشد:
1- آگاهی جامعه از نقد به معنی امروزی آن. جامعه باید با معنی امروزی نقد آشنا باشد تا عدهای نقد را با ردّ و ابطال و تحقیر و تخریب، یکی نگیرند. و نیزآن را در حد تخریب و توهین ارزیابی نکنند. بدیهی است که چنین کاری، نیازمند تحول علومانسانی است. مخصوصا تحول در منطق ،معرفتشناسی، فلسفه و علوم اجتماعی. ما که در علومانسانی تحول نیافتهایم، بیتردید نمیتوانیم معنی نقد را دریابیم و آن را در جای خود به کار ببریم. ما هنوز نه تنها در حوزهی سیاست که حوزهای است پر سر و صدا بلکه در حوزهی فلسفه و منطق و معرفتشناسی نیز نقد را جدّی نمیگیریم و آن را به معنی تخریب میدانیم!
2-مدیریت برنامهای نه سلیقهای. ما باید مدیریت کشور را براساس برنامههای تعریفشده و روشن و قابل فهم اکثریت مردم ، اداره کنیم نه بر محور سلیقهی دولتها و روسای دولتها. در جامعهی ما هر دولتی برنامهی دولت قبلی را درست نمیداند و برای خود و با سلیقهی خود، راه و روش دیگری ایجاد میکند به گونهای که هیچکدام خود را ادامهدهندهی راه پیشینیان نمیدانند. کافی است که رابطهی دولت آقای احمدینژاد را نسبت به دولت آقای خاتمی و رابطهی دولت خود را با دولت آقای احمدینژاد در نظر بگیرد. چنانکه گفتم من کاری با ردّ و قبول این و آن ندارم بلکه هدف من تاکید بر این جمله است که روند و روشی که در پیش گرفتهایم، حاصلش جز این نخواهد بود.
3-داشتن دستکم دو جمعیت یا حزب سیاسی به معنی درست و امروزی کلمه، که شرایط زیر را داشته باشند:
الف- هر دو به یک درجه، پایبند اصول بنیادین جامعه و قانون اساسی باشند.
ب-هر دو حزب، یک برنامهی کلان علمی و قابل اجرا را در جهت تامین منافع کشور، پذیرفته باشند.
ج-اختلاف این دو حزب، تنها در راه و روش رسیدن به هدفهای آن برنامهی کلان علمی باشد و رقابتی که با یکدیگر دارند، رقابتی باشد در جهت اجرای بهتر این برنامه.
د-این دو حزب یکدیگر را مشروع و قانونی بدانند و به یکدیگر، فرصت فعالیت برابر بدهند. هر دو حزب به نوبهی خود، حق حاکمیت داشته باشند و به مدیریت جامعه، بپردازند.
هـ-هر دو حزب از جریان کار یکدیگر باخبر باشند و مدام به نظارت دقیق و اظهار نظر علمی و کارشناسانه، بپردازند.
4-تفکیک قوا با دقت رعایت شود. به گونهای که هرکس در هر شرایط و جایگاهی اگر خطا کرد، بی ملاحظه به کیفر خطایش برسد.
5-تقویت نهادهای نظارتی. ما باید نهادهای نظارتی را تقویت کنیم که یکی از آنها احزاب است و دیگری رسانهها. باید مطبوعات ما نظارت دقیقی بر روند کارها داشته باشند و آگاهانه و صادقانه، به موقع مشکلات را پیدا کنند و مطرح سازند. خطاها را آشکار سازند و بینظمیها و تخلفها را افشا کنند بی آنکه از تطمیع یا تهدیدی اثر پذیرند.
آقای رییسجمهور! تا شما این حداقلها را در جامعه، فراهم نیاورید، انتظار نداشته باشید که نقد سنجیده و علمی و به اصطلاح شما نقد باسوادها و متخصصها اتفاق بیافتد. بیش از این توضیح نمیدهم با این امید که همین اشارهها کافی باشند. من این مشکلات را سالهاست که میگویم و بازتابی از آن در عملکرد مسئولان نمیبینم اما به هرحال، بازهم باید گفت.
با آرزوی توفیق شما
سیدیحیی یثربی